• «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    «رفوگری»؛ هنری رو به خاموشی

    <p>«حمید شریعتی»، «رفوگر» ۵۴ ساله، سال‌هاست که با دستانی هنرمند در بازار سنتی اراک، «سرای نوذری‌ها»، به ترمیم فرش‌های آسیب‌دیده مشغول است. این هنر را از پدرش آموخت و به همسرش «فاطمه رضایی» نیز یاد داد تا دوشادوش هم در مغازه ی کوچکشان کار کنند. «رفوگری» اگرچه هنری ارزشمند است، به همان میزان اما، سختی‌های زیادی دارد. نشستن‌های طولانی و کار ظریف با نخ و سوزن، آسیب جدی به پای «حمید» زده است. لحظه ای درد پا کلافه اش می کند و با تلخی می‌گوید: «پامو برا این کار دادم رفت.» &nbsp;کار آن‌ها فقط به مغازه ختم نمی‌شود؛ حتی در خانه نیز، رشته‌های نخ و قلاب‌های مخصوص همیشه در دستانشان است. از لحاظ اقتصادی هم، اوضاع خوب نیست؛ با افزایش تولید فرش‌های ماشینی، تقاضا برای رفوگری کاهش یافته است. کسی هم راه آن‌ها را دنبال نکرده است؛ پنج فرزندشان مسیرهای متفاوتی برگزیده‌اند. حمایت از رفوگران از طریق آموزش، حمایت مالی و افزایش آگاهی عمومی، می‌تواند به بقای این هنر کمک کند. با این حال، هر قالی که زیر دستان «حمید» جان می‌گیرد، گویی راوی قصه‌ای است که هنوز در دل تار و پودش زنده است.&nbsp;</p>

  • مزارع «کلزا»

    مزارع «کلزا»

    <p>در فصل بهار، مزارع «کلزا» در شمال ایران به یکی از زیباترین مناظر طبیعی این منطقه تبدیل می‌شوند. این مزارع با گل‌های زرد درخشان، دشت‌هایی وسیع را می‌پوشانند. کاشت کلزا در مزارع شرق استان مازندران رواج بیشتری دارد و کشاورزان هر ساله بین کاشت گندم و کاشت کلزا یکی را انتخاب می کنند. طی چند سال گذشته، افزایش مستمر تقاضا برای پروتئین حیوانی در سراسر جهان ازجمله لبنیات، گوشت، مرغ و ماهی باعث شده تا کنجاله کلزا به‌عنوان خوراک دام، طیور و ماهی به‌عنوان منبع پروتئین استفاده شود.</p>

  • مزارع «کلزا»

    مزارع «کلزا»

    <p>در فصل بهار، مزارع «کلزا» در شمال ایران به یکی از زیباترین مناظر طبیعی این منطقه تبدیل می‌شوند. این مزارع با گل‌های زرد درخشان، دشت‌هایی وسیع را می‌پوشانند. کاشت کلزا در مزارع شرق استان مازندران رواج بیشتری دارد و کشاورزان هر ساله بین کاشت گندم و کاشت کلزا یکی را انتخاب می کنند. طی چند سال گذشته، افزایش مستمر تقاضا برای پروتئین حیوانی در سراسر جهان ازجمله لبنیات، گوشت، مرغ و ماهی باعث شده تا کنجاله کلزا به‌عنوان خوراک دام، طیور و ماهی به‌عنوان منبع پروتئین استفاده شود.</p>

  • مزارع «کلزا»

    مزارع «کلزا»

    <p>در فصل بهار، مزارع «کلزا» در شمال ایران به یکی از زیباترین مناظر طبیعی این منطقه تبدیل می‌شوند. این مزارع با گل‌های زرد درخشان، دشت‌هایی وسیع را می‌پوشانند. کاشت کلزا در مزارع شرق استان مازندران رواج بیشتری دارد و کشاورزان هر ساله بین کاشت گندم و کاشت کلزا یکی را انتخاب می کنند. طی چند سال گذشته، افزایش مستمر تقاضا برای پروتئین حیوانی در سراسر جهان ازجمله لبنیات، گوشت، مرغ و ماهی باعث شده تا کنجاله کلزا به‌عنوان خوراک دام، طیور و ماهی به‌عنوان منبع پروتئین استفاده شود.</p>

  • مزارع «کلزا»

    مزارع «کلزا»

    <p>در فصل بهار، مزارع «کلزا» در شمال ایران به یکی از زیباترین مناظر طبیعی این منطقه تبدیل می‌شوند. این مزارع با گل‌های زرد درخشان، دشت‌هایی وسیع را می‌پوشانند. کاشت کلزا در مزارع شرق استان مازندران رواج بیشتری دارد و کشاورزان هر ساله بین کاشت گندم و کاشت کلزا یکی را انتخاب می کنند. طی چند سال گذشته، افزایش مستمر تقاضا برای پروتئین حیوانی در سراسر جهان ازجمله لبنیات، گوشت، مرغ و ماهی باعث شده تا کنجاله کلزا به‌عنوان خوراک دام، طیور و ماهی به‌عنوان منبع پروتئین استفاده شود.</p>